غالبا سه فرضیات اصلی در متون و مباحث حسابداری برای توضیح و پیش بینی اینکه چرا یک سازمان با یک رویه حسابداری خاص مخالف است و یا از آن حمایت می کند، وجود دارد.
این سه فرضیه عبارتند از:
در ذیل به شرح هر یک از فرضیه ها از رویکرد فرصت طلبانه می پردازیم، رویکرد مذبور در ادامه فصل، توضیح داده می شود.
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات حسابرسی می باشد.
این فرضیه پیش بینی می کند که اگر مدیر بر حسب یکی از معیارهای عملکرد نظیر سود حسابداری پاداش داده شود، در آن صورت مدیر در تلاش خواهد بود تا از آن گروه روش های حسابداری استفاده کند که سود را افزایش دهد تا در نتیجه پاداش او افزایش یابد.
اگر مبالغ پرداختی به مدیر مستقیما بر اساس ارقام حسابداری (مانند سود، فروش، دارایی ها) محاسبه شود، هر گونه تغییر در روش های حسابداری که شرکت از آن ها استفاده می کند، ممکن است بر مبالغ پاداش مدیر تاثیر گذار باشد. این تغیر ممکن است به واسطه انتشار استاندارد جدید رخ دهد. مثلا استاندارد جدید درمورد چگونگی برخورد با هزینه های تحقیق و توسعه در آمریکا شرکت ها را ملزم می کند که هزینه های مزبور را تماما از سود دوره کم کنند. با این کار سود کاهش می یابد و پاداش پرداختی به مدیران نیز ممکن است تغییر کند. بنابراین مدیران در تلاش خواهند بود تا از رویه های حسابداری استفاده کنند که موجب افزایش پاداش آن ها شود.
فرضیه مزبور پیش بینی می کند که نسبت بالای بدهی به سرمایه در شرکت ها به احتمال زیاد موجب خواهد شد تا مدیران از روش حسابداری برای افزایش سود استفاده کنند. نسبت بالای بدهی به سرمایه منجر می شود که شرکت در قراردادهای بدهی خود با الزامات و شرط هایی از جانب وام دهنده رو به رو شود. الزامات مزبور، احتمالا نقض قرارداد و وقوع هزینه های ناشی از نکول بدهی را افزایش می دهد. مدیران به واسطه انتخاب روش های حسابداری افزاینده سود، در تلاش هستند تا از الزامات قراردادهای بدهی و هزینه های نکول بکاهند.
از این رو، اگر شرکتی با وام دهندگان برای دریافت وام وارد مذاکره شوند و از این مذاکره منجر به تنظیم قراردادهای بدهی مبتنی بر ارقام حسابداری گردد، (مثلا در قرارداد، وام گیرنده ملزم به داشتن حد معینی نسبت بدهی به سرمایه یا نسبت بدهی به دارایی گردد) در آن صورت مدیران این انگیزه را دارند تا از روش های حسابداریی اقتباس کنند که اثر بالقوه الزامات قراردادهای بدهی را کم کند، مانند استفاده از روش های حسابداری که سود و دارایی ها را افزایش دهد.
این فرضیه پیش بینی می کند که به احتمال زیاد شرکت های بزرگ در مقایسه با شرکت های کوچک از رویه های حسابداری استفاده می کنند که سود را کمتر نشان می دهند. اندازه و بزرگی شرکت شاخصی برای توجه و مد نظر بودن سیاسی است. براساس این فرضیه، فرض بر این است که اگر اشخاص طرف قرارداد شرکت، بدانند که سود حسابداری نشان دهنده تملک انحصاری مالک نسبت به سود است، در آن صورت ممکن است این آگاهی برای شرکت گران تمام شود.
از این رو اگر مدیران شرکت ها ببینند که در کانون توجه سیاسی قرار دارند، این انگیزه را دارند تا از روش حسابداری اقتباس کنند که سود را کمتر نشان دهند. آن ها با این گونه اعمال و رفتار سعی دارند تا احتمال انجام اقدامات سیاسی علیه شرکت را کاهش دهند و به موجب آن هزینه های مورد انتظار سیاسی کاهش یابد. هزینه هایی که از سوی اتحادیه های کارگری به منظور افزایش دستمزد در پی افزایش سود از شرکت ها درخواست می شود از جمله هزینه های سیاسی است.
برگرفته از کتاب : تئوری حسابداری
تالیف : دکتر هاشم نیکو مرام، دکتر بهمن بنی مهد
انتشارات : آثار نفیس
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله حسابرسی ادواری را به شما پیشنهاد می کنیم.
همه ما میدانیم که راهاندازی و مدیریت یک کسب و کار کوچک چقدر میتواند چالشبرانگیز و سخت باشد. از تامین مالی گرفته تا مدیریت کارکنان، کارهای زیادی وجود دارد که…
برای مبتدیان بسیار مهم است که حرفه معاملهگری خود را با یک استراتژی ترید توسعه یافته و کامل شروع کنند. داشتن یک استراتژی، رویکردی ساختاریافته برای ترید فراهم کرده و…
مدیریت سود و رابطه آن با چرخه عمر شرکت یکی از مهمترین موضوعاتی است که همواره در مرکز توجه مدیران قرار دارد. انگیزه و هدف اصلی مدیران از مدیریت سود،…