به دلالت ماده ۲۴۷ ق.م.م ماموران مالیاتی مربوط و مودی میتوانند نسبت به آراء قابل تجدیدنظر هیأتهای حل اختلاف مالیاتی اعتراض نمایند.
در صورتی که رأی هیأت مبنی بر رد برگ تشخیص باشد و یا اینکه تشخیص اداره امور می تواند به رأی مذکور اعتراض نماید. مالیاتی را تعدیل کرده باشد؛ اداره امور مالیاتی مربوط که برگ تشخیص را صادر کرده در خصوص اقدامات مأموران مالیاتی در بخشنامه شماره ۸۸۲۰ مورخ 2/ 3 / 1375 مواردی پیش بینی شده است. این بخشنامه معتقد است: اولا از صدر ماده ۲۴۷ و بند ۲ آن لزوم قانونی مبنی بر اعتراض مأمورین تشخیص به رأی هیأت حل اختلاف بدوی مستفاد نمیشود. ثانيا آراء هیأتهای حل اختلاف مالیاتی بدوی، به ویژه آرایی که دلالت دقیق به مفاد اعتراضات و عنداللزوم تحقیقات کافی در خصوص آنها و با توجه به ماهیت موضوعات مورد اختلاف و به نحو مستدل و منطقی و توجیهات کافی و رعایت قسمت اخیر ماده ۲۲۹ از حیث تعیین درآمد واقعی صادر میگردد، بنابراین قانونی و صحیح و موجه نیست که مورد اعتراض واقع شوند، زیرا به طور مسلم هیأتهای حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر آراء هیأتهای حل اختلاف بدوی را که با اوصاف فوق صادر شده اند تائید خواهند نمود و امور کاهش سرعت مختومه شدن پرونده ها و قطعیت مالیات و تأخیر غیر موجه و اجتناب از بروز مشکلات یاد شده و برقراری و حفظ انتظام امور و اتخاذ رویه واحد مقرر میدارد:
در این صورت همانطور که مؤدیان مالیاتی به موجب تبصره ۶ ماده ۲۴۷ به لحاظ اعتراض غير موجه مشمول پرداخت جریمه میشوند، دادستانی انتظامی مالیاتی نیز مأمورین را به علت اعتراض غير موجه تحت پیگرد قانونی قرار خواهد داد و ممیز کل مالیاتی هم که مفاد اعتراض را تائید کرده است مؤاخذه خواهد شد.
در متن ماده مذکور به صراحت حق اعتراض مؤدی به تصمیم هیأت حل اختلاف مالیاتی پیش بینی شده است. بنابراین مشارالیه یا وکیل وی میتواند به رای صادره اعتراض نماید. ناگفته نماند در فرضی که مؤدی فوت نماید این حق با رعایت شرایط مقرر به ورثه منتقل شده و ورثه به عنوان قائم مقام متوفی میتوانند اعتراض خود را تقدیم نمایند. در این فرض چنانچه برخی از ورثه معترض باشند و بقیه ظرف مهلت مقرر اعتراضی نداشته باشند رأی هیات نسبت به قدر السهم آنها قطعی تلقی میشود.
قانونگذار جهت جلوگیری از اعتراضات واهی مؤدیان در تبصره ۶ ماده ۲۴۷ ق.م.م مقرر داشته: «در مواردی که شکایت مؤدیان مالیاتی از آراء هیاتهای بدوی از طرف هیأت حل وارد شود و همچنین شکایت از آراء هیأتهای تجدیدنظر از طرف شعب شورای عالی مالیاتی مردود اعلام شود، برای هر مرحله یک درصد تفاوت مالیات موضوع رأی مورد شکایت و مالیات ابرازی مؤدی در اظهارنامه تسلیمی، هزینه رسیدگی تعلق میگیرد که مؤدی مکلف به پرداخت آن خواهد بود.»
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع مشاوره در رابطه با معافیت های مالیاتی می باشد.
در ماده ۲۴۷ ق.م.م دو شرط برای تحقق اعتراض پیش بینی شده است:
شرط اول: مهلت اعتراض
از تاریخ ابلاغ رأی، معترض ظرف مدت بیست روز مهلت دارد تا نسبت به آن اعتراض نماید.
مطابق ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی مدنی موعدی که ابتدای آن تاریخ ابلاغ با اعلام ذکر شده است، روز ابلاغ و همچنین روز اقدام جزء مدت محسوب نمی شود. بنابراین روز ابلاغ رأی هیأت و روز اعتراض از محاسبه بیست روز مهلت اعتراض خارج است.
همچنین در ماده ۴۴۴ قانون مذکور مصرح است؛ چنانچه روز آخر موعد، مصادف با روز تعطیل ادارات باشد و از این حیث امکان اقدامی نباشد، آن روز به حساب نمی آید و روز آخر موعد، روزی خواهد بود که ادارات بعد از تعطیل باز میشوند.
و نیز در ماده ۴۴۶ همان قانون میخوانیم: «کلیه مواعد مقرر در این قانون از قبیل واخواهی و تکمیل دادخواست برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ میباشد. با عنایت به اینکه ق.م.م در این خصوص مسکوت است؛ به عقیده نگارندگان حسب مستفاد از ماده ۲۰۹ ق.م.م «مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به ابلاغ، جز در مواردی که در این قانون مقرر گردیده است در مورد ابلاغ اوراق مالیاتی اجرا خواهد شد.» میتوان این قاعده را برای مؤدیانی که مقیم خارج از کشور هستند تسری داد. بنابراین پیشنهاد میگردد در اصلاحات آتی قانون مالیاتهای مستقیم پیش بینی گردد که چنانچه مؤدی مقیم خارج از کشور باشد؛ ظرف مدت دو ماه از تاریخ ابلاغ میتواند نسبت به رأی هیأت اعتراض نماید.
این سؤال متصور است که چنانچه در جلسات هیأت حل اختلاف مالیاتی، مؤدی وکیل دادگستری معرفی کرده باشد، رأی هیأت به چه کسی باید ابلاغ شود؟ گرچه قانون مالیاتهای مستقیم و دستورالعمل دادرسی مالیاتی در این خصوص حکمی بیان نکرده است؛ لکن با التفات به استدلال مذکور و حکم مقرر در تبصره ذیل ماده ۴۷ قانون آیین دادرسی مدنی «در مواردی که طرح دعوا یا دفاع به وسیله وکیل جریان یافته و وکیل یادشده حق وکالت در مرحله بالاتر را دارد کلیه آرای صادره باید به او ابلاغ شود و مبداء مهلتها و مواعد از تاریخ ابلاغ به وکیل محسوب میگردد.» میتوان بیان کرد که ابلاغ رأی صادره در فرضی که وکیل دادگستری اختیار تجدیدنظر از رأی صادره را داشته باشد به وکیل منشاء اثر است.
شرط دوم: کتبی بودن اعتراض
قانونگذار در ماده ۲۴۷ ق.م.م اعتراضی را منشاء اثر میداند که به صورت کتبی ارائه شده باشد والا چنانچه اعتراض به صورت شفاهی باشد پذیرفته نیست. به عبارتی اداره امور مالیاتی تکلیفی در پذیرش اعتراض شفاهی با این بیان که اظهارات شفاهی مؤدی در صورت مجلس آمده و به امضای مؤدی برسد؛ ندارد.
البته نحوه و چگونگی اعتراض میتواند طرق مختلفی داشته باشد. بطور مثال میتوان از طریق ایمیل، ارسال فکس و یا ارسال از طریق اداره پست اشاره کرد.
مرجع تقديم اعتراض:
حسب مستفاد از ماده ۲۴۷ ق.م.م مرجع تقديم اعتراض، اداره امور مالیاتی که برگ تشخیص را صادر و رأی هیأت حل اختلاف مالیاتی را ابلاغ کرده است؛ میباشد.
تکالیف اداره امور مالیاتی دو مبحث دارد که در ادامه به آنها میپردازیم
مبحث اول: وصول اعتراض
حسب مستفاد از ماده ۲۴۷ ق.م.م چنانچه اعتراض به رأی هیأت در فرجه مقرر باشد، اداره امور مالیاتی مکلف به وصول اعتراض بوده و به عقیده نگارندگان باید در قبال وصول اعتراض رسیدی مشتمل بر تاریخ وصول و شماره دفتر به معترض ارائه شود. بنابراین بنظر میرسد چنانچه اعتراض خارج از فرجه باشد، اداره امور مالیاتی با تکلیفی مواجه نیست.
مبحث دوم: ارسال پرونده به هیأت تجدیدنظر
برابر فراز پایانی ماده مذکور در صورت وصول اعتراض، اداره امور مالیاتی موظف است پرونده را جهت رسیدگی به هیات حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر ارسال نماید.
از اطلاق عبارت صدر ماده ۲۴۴ ق.م.م که مقرر داشته: «هر هیأت حل اختلاف مالیاتی از سه نفر به شرح زیر تشکیل خواهد شد» به خوبی فهمیده میشود که هیأت تجدیدنظر نیز مرکب از سه نفر میباشد. شایان ذکر است که به دلالت تبصره ۲ ماده ۲۴۷ قانون مذکور اعضای هیأت تجدید نظر نباید همان اعضای هیأت بدوی یا کسانی باشند که نسبت به موضوع قبلا به هر طریق اظهارنظر کرده اند.
تمام مواردی که از نظر شکلی و ترتیب رسیدگی در خصوص هیأت بدوی بیان شد در هیأت تجدیدنظر نیز ساری و جاری است.
وظایف و اختیارات هیأت تجدید نظر شامل سه مبحث میشود که در ادامه به تعریف این سه مبحث میپردازیم.
مبحث اول: مرجع رسیدگی تجدیدنظر از آرای هیأتهای بدوی
از مطالب پیش گفته بخوبی استنباط می شود که مرجع صالح رسیدگی به آرای قابل تجدیدنظر هیأتهای بدوی حل اختلاف مالیاتی، هیأت حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر میباشد. بنابراین رسیدگی هیأت تجدیدنظر فرع بر رسیدگی هیأتهای بدوی است.
مطابق تبصره ۳ ماده ۲۴۷ ق.م.م در صورتی که رأی صادره هیأت بدوی از سوی یکی از طرفین مورد اعتراض تجدیدنظرخواهی قرار گرفته باشد در مرحله تجدیدنظر فقط به ادعای آن طرف رسیدگی و رأی صادر خواهد شد.
مبحث دوم: مرجع رسیدگی به شکایات موضوع تبصره ۵ ماده ۲۴۷
سازمان امور مالیاتی کشور اجازه دارد شکایت کتبی مؤدیان مالیاتی از آراء هیأتهای حل اختلاف مالیاتی صادره تا تاریخ تصویب این ماده ( 20/ 2 / 1388 ) که در مهلت قانونی به مرجع مالیاتی ذی ربط تسلیم شده است را یک بار به هیأتهای حل اختلاف مالیاتی تجدیدنظر به منظور رسیدگی و صدور رأی مقتضی احاله نماید.
مبحث سوم: مرجع رسیدگی تجدیدنظر از آراء مربوط به اختلافات ناشی از قانون مالیات بر ارزش افزوده
وفق ماده ۳۳ قانون مالیات بر ارزش افزوده برخی از احکام مقرر در قانون مالیاتهای مستقیم از جمله ماده ۲۱۶ این قانون نسبت به قانون مالیات بر ارزش افزوده جاری است. رسیدگی به آن هیأت تجدیدنظر میباشد. رائی که هیات حل اختلاف در این خصوص صادر می کند قابل اعتراض بوده و مرجع رسیدگی به آن هیات تجدیدنظر میباشد.
برگرفته از کتاب حقوق مالياتی کاربردي
مولفان: سيد احمد باختر ، احمد زارع مقدم
انتشارات جنگل
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله نحوه حل اختلاف مالیاتی را به شما پیشنهاد می کنیم.
همه ما میدانیم که راهاندازی و مدیریت یک کسب و کار کوچک چقدر میتواند چالشبرانگیز و سخت باشد. از تامین مالی گرفته تا مدیریت کارکنان، کارهای زیادی وجود دارد که…
برای مبتدیان بسیار مهم است که حرفه معاملهگری خود را با یک استراتژی ترید توسعه یافته و کامل شروع کنند. داشتن یک استراتژی، رویکردی ساختاریافته برای ترید فراهم کرده و…
مدیریت سود و رابطه آن با چرخه عمر شرکت یکی از مهمترین موضوعاتی است که همواره در مرکز توجه مدیران قرار دارد. انگیزه و هدف اصلی مدیران از مدیریت سود،…
نمایش دیدگاه ها
سلام و عرض ادب، ممنون از زحمات شما، مطالب خوب ومفیدی بود