پروسه مشخص کردن ارزش فعلی یک کسب و کار یا شرکت، ارزش گذاری نامیده میشود. بهای فعلی دارایی بر طبق شیوه ای که به کار گرفته شده، میتواند مساوی با ارزش ذاتی یا ارزش اقتصادی باشد. ارزش گذاری در ارکان علم مالی و حسابداری اهمیت ویژهای دارد، به همین جهت شیوه های زیادی برای انجام این روند وجود دارد. به صورت کلی، پاسخ به سوال “ارزش دارایی یا شرکت چه میزان است؟” ارزش گذاری میباشد. جهت ارزش گذاری اموال باید توانایی و ظرفیت کسب درآمد، هزینه های مصرف شده و بهای مواد مشابه ای که مرتبط به آن دارایی هستند، را بررسی کنیم.
به صورت رایج، ارزش گذاری شرکت ها بر طبق شاخصه هایی مثل ظرفیت رشد و توسعه، مدت زمانی که صرف فعالیت شده، توانایی های تیم مدیریت و مقدار درآمدهای فعلی و آینده، انجام میشود.
بعضی از مفاهیم مانند “زمان” به جهت این که از آن ها استفاده بیش از اندازه میشود، ممکن است از معنی واقعی خود دور شوند. مفهوم ارزش گذاری مخصوصا در ارتباط با استارت اپ و شرکت ها خیلی کاربرد دارد، پیش از پرداختن به موارد جزئی بهتر است با اصل مفهوم ارزش گذاری آشنایی کامل پیدا کنیم.
تعاریف مختلف ارزش گذاری:
ارزش گذاری به صورت های متفاوتی در هر یک از علوم تعریف شده است اما زمانی که در علوم حسابداری و مالی از ارزش گذاری حرف میزنیم، مقصود همان ارزش و بهای فعلی کسب و کار و اموال میباشد. بهای فعلی به نوعی میتواند بیانگر ارزش اقتصادی، ذاتی، بازاری و منصفانه باشد. هر یک از این عبارت ها در علوم حسابداری و مالی، معنی مخصوص خود را دارند.
ارزش ذاتی:
به معنی ارزش حقیقی یک شرکت، با مدنظر قرار دادن ارزش همه دارایی ها اعم از مشهود و نامشهود که به وسیلهی تحلیل بنیادین (fundamental analysis) کسب میشود.
ارزش اقتصادی:
بیشترین ارزشی که خریداران یا افراد سرمایه گذار برای یک شرکت یا دارایی قائل هستند و آماده پرداخت آن میشوند.
ارزش منصفانه:
ارزش منصفانه گاهی وقت ها با ارزش بازار جا به جا میشود، این دو ارزش مفاهیم خیلی نزدیکی به یک دیگر دارند ولی تفاوت های کوچک باعث تمایز آن ها شده است. ارزش منصفانه، بهای عقلانی از نظر فعالان بازار و همان قیمت مورد توافق بین خریدار و فروشنده است، البته در شرایطی که هر دو طرف معامله با خواسته و اطلاع کافی، به انجام معامله بپردازند.
ارزش بازار:
این نوع از ارزش، بهایی است که در بازار بر طبق مقدار عرضه و تقاضا معین میشود.
ممکن است با خود بگویید مقصود از ارزش گذاری دقیقا کدام یک از این مفاهیم است؟ جواب این سوال وابسته به عوامل متعددی است؛ از جمله:
- نوع دارایی یا شرکتی که قرار است ارزش گذاری شود.
- داده های قابل دسترس.
- شیوهی استفاده شده جهت ارزش گذاری.
به عنوان مثال؛ شرکت های بورسی را به صورت رایج، با به کارگیری تحلیل بنیادین، ارزش گذاری میکنند و بهای فعلی همه موارد نقدی آینده را به دست میآورند تا در آخر ارزش ذاتی محاسبه شود. ارزش ذاتی شرکت ها امکان دارد برابر با ارزش منصفانه و بازار نباشد. ارزش منصفانهی خیلی از اموال مالی، مثل سهام، به واسطهی عرضه و تقاضا مشخص میشود.
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات کدینگ استاندارد می باشد.
چگونگی تعیین ارزش منصفانه یک استارت اپ یا شرکت:
به این جهت که بازار معاملهی معینی برای شرکت ها موجود نیست، می بایست از شیوه های دیگری ارزش منصفانه آن ها را تعیین کرد و در همین مرحله است که به عنوان شیوه ای جهت کسب ارزش منصفانه یک شرکت، معنای ارزش گذاری مطرح میگردد.
مقصود از ارزش گذاری:
اصلی ترین هدف یک ارزش گذاری، مشخص کردن ارزش فعلی شرکت یا استارت اپ میباشد. بپردازیم به این موضوع که مشخص نمودن ارزش فعلی کسب و کار چه اهمیتی دارد.
دلایل ارزش گذاری برای کسب و کار:
هر کسب و کار در زمان های مختلف لازم است ارزش گذاری شود. بعضی شرکت های نوپا در شروع فعالیت خود جهت جذب کردن سرمایه و بعضی کسب و کارها زمان تملیک و ادغام می بایست ارزش گذاری شوند.
مهم ترین دلایل ارزش گذاری:
- به دست آوردن ارزش معامله: زمانی که یک شخص یا نهاد بخواهد شرکتی را خریداری کند، می بایست ارزش معامله (یا ارزش منصفانه) آن شرکت معین شود. ارزش معامله، ارزشی خواهد بود که هر دو طرف قضیه با آن موافق باشند. ارزش معامله یک شرکت ممکن است بالاتر یا پایین تر از ارزش ذاتی آن باشد، که این امر به واسطهی ارزش گذاری، مشخص میشود.
- اقدام به جذب سرمایه: در تمامی شرکت ها، زمان جذب سرمایه، میبایست میزان سهم هر سرمایه گذار تعیین شود و برای این امر باید اول دارایی شرکت ارزش گذاری شود.
- ادغام یا تملیک: ادغام هنگامی اتفاق میافتد که دو شرکت برای توسعه فعالیت ها و کم شدن هزینه و دلایل دیگر، به یک شرکت مبدل شوند. تملیک در وضعیتی است که یک شرکت با خریداری همه یا بیشتر سهام شرکت دیگر، به مدیریت آن بپردازد. در هر دوی این حالت ها لازم است دارایی های شرکت ارزش گذاری شوند تا سهم هر دو طرف و ارزش معامله مشخص شود. برخی اوقات هنگام تملیک و ادغام، افراد جهت پرداخت بهای معامله در عوض پرداخت پول، سهام خود را واگذار میکنند در این صورت هم برای مشخص شدن ارزش واقعی سهم هر شرکت، میبایست فرایند ارزش گذاری انجام پذیرد.
مشکلات بر سر راه ارزش گذاری:
ارزش گذاری پروسه دشوار و همراه با برخی مشکلات است. همان طور که قبلا گفته شد، اصلی ترین هدف آن دست یابی به ارزش ذاتی می باشد. برای مشخص نمودن ارزش ذاتی یک شرکت لازم است از همه اطلاعات مرتبط با آن شرکت آگاهی داشته باشیم؛ از شرایط فروش پیشین و روند درآمدهای فعلی گرفته تا ارزش برند، وضعیت عملکرد مدیران و اندازه بازار. به همین جهت واضح است که نمیشود به آسانی به همهی این اطلاعات دسترسی داشت.
دو مشکل اصلی برای ارزش گذاری:
- دسترسی نداشتن به اطلاعات مرتبط با شرکت: این موضوع حتی در مورد شرکت های بورسی که ملزم هستند تمامی صورت های مالی را مرتبا در اختیار عموم افراد قرار دهند، صدق میکند.
- هیچ اتفاق نظری جهت استفاده از انواع شیوه های ارزش گذاری وجود ندارد: هر یک از شیوه های ارزش گذاری، بر طبق مقدار تناسب با شرکت و دیگر شرایط میتواند به کار بسته شود. از جهتی به خاطر تفاوت های زیاد بین شرکت ها، اتفاق نظری برای استفاده از این شیوه ها وجود ندارد.
این دو چالش باعث شدند تحلیل گران مرتبا در جهت دست یابی به بهترین تخمین از ارزش گذاری دارایی ها، تلاش کنند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله نسبت های سود آوری را به شما پیشنهاد می کنیم.