ماده ۲۳۸ ق .م .م می گوید: «در مواردی که برگ تشخیص مالیات صادر و به مؤدی ابلاغ میشود، چنانچه مؤدی نسبت به آن معترض باشد میتواند ظرف سی روز از تاریخ ابلاغ شخصا يا به وسیله وکیل تام الاختیار خود به اداره امور مالیاتی مراجعه و با ارائه دلایل و اسناد و مدارک کتبا تقاضای رسیدگی مجدد نماید.
مسئول مربوطه موظف است پس از ثبت درخواست مؤدی در دفتر مربوطه و ظرف مهلتی که بیش از سی روز از تاریخ مراجعه نباشد به موضوع رسیدگی و در صورتی که دلایل و اسناد و مدارک ابراز شده را برای رد مندرجات برگ تشخیص کافی دانست، آن را رد و مراتب را ظهر برگ تشخیص درج و امضا نماید و در صورتی که دلایل و اسناد و مدارک ابرازی را مؤثر در تعدیل در آمد تشخیص دهد و نظر او مورد قبول مؤدی قرار گیرد، مراتب ظهر برگ تشخیص منعکس و به امضای مسئول مربوط و مؤدی خواهد رسید و هرگاه دلایل و اسناد و مدارک ابرازی مؤدی را برای رد برگ تشخیص یا تعدیل در آمد مؤثر تشخیص ندهد باید مراتب را مستدلا در ظهر برگ تشخیص منعکس و پرونده امر را برای رسیدگی به هیأت حل اختلاف ارجاع نماید.»
به منظور فهم صحیح از این ماده و مطالبی که در این مقاله به آن میپردازیم؛ به تفکیک به تعریف اصطلاحات در این ماده اشاره میکنیم:
برگ تشخیص مالیات:
برگ تشخیص مالیات برگه ای است که بر اساس مأخذ صحیح و متکی به دلایل و اطلاعات کافی و به نحوی تنظیم میگردد و کلیه فعالیتهای مربوط و درآمدهای حاصل از آن به طور صریح در آن قید و برای مؤدی روشن میباشد.
امضاء کنندگان برگ تشخیص مالیات باید نام کامل و سمت خود را در برگ تشخیص به طور خوانا قید نمایند و مسئول مندرجات برگ تشخیص و نظریه خود از هر جهت خواهند بود. و در صورت استعلام مؤدی از نحوه تشخیص مالیات مکلف اند جزئیات گزارشی را که مبنای صدور برگ تشخیص قرار گرفته است به مؤدی اعلام نمایند و هرگونه توضیحی را در این خصوص بخواهد به او بدهند.
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع مشاوره مالیات می باشد.
مؤدی مالیاتی:
مؤدی در لغت به معنای تأدیه کننده میباشد و تأدیه نیز ادا کردن، رسانیدن، پرداخت پول یا وام معنی شده است. بر این اساس مؤدی مالیاتی به معنای پرداخت کننده مالیات میباشد. به عبارت دیگر مؤدی مالیاتی به فردی که مالیات را ادا و پرداخت میکند گفته میشود، اعم از این که مالیاتی را که پرداخت میکند، مالیات مستقیم باشد یا مالیات غیرمستقیم. در قانون مالیاتهای مستقیم تعریف خاصی برای مؤدی مالیاتی ارائه نشده؛ لكن در ماده ۸ قانون مالیات بر ارزش افزوده مؤدی بدین صورت معرفی شده است: «اشخاصی که به عرضه کالا و ارائه خدمت و واردات و صادرات آنها مبادرت مینمایند، به عنوان مؤدی شناخته شده و مشمول مقررات این قانون خواهند بود.»
ابلاغ:
ابلاغ در لغت به معنای رساندن پیام و نامه است (فرهنگ معین، ص ۸8) .و در اصطلاح حقوق مالیاتی، رساندن اوراق مالیاتی اعم از برگ تشخیص مالیات، برگ مالیات قطعی، برگ اجرائی و برگ دعوت به هیأتهای حل اختلاف مالیاتی و … به مؤدی میباشد تا وی از محتوا و مفاد آن مطلع شود. ابلاغ اوراق واجد اهمیت و منشاء اثر است. ابلاغ اوراق مالیاتی به دو حالت ممکن است صورت پذیرد.
- ابلاغ واقعی که منظور از آن ابلاغ اوراق مالیاتی به شخص مؤدی میباشد
- ابلاغ قانونی که منظور از آن ابلاغ اوراق مالیاتی به بستگان، نزدیکان و مستخدم مؤدی است.
ماده ۲۰3 – اوراق مالیاتی به طور کلی باید به شخص مؤدی ابلاغ و در نسخه ثانی رسید اخذ گردد. هرگاه به خود مؤدی دسترسی پیدا نشود اوراق مالیاتی باید در محل سکونت یا محل کار او به یکی از بستگان یا مستخدمين او ابلاغ گردد مشروط بر این که به نظر مأمور ابلاغ سن ظاهری این اشخاص برای تمیز اهمیت اوراق مورد ابلاغ کافی بوده و بین مؤدی و شخصی که اوراق را دریافت میدارد تعارض منفعت نباشد.
- تبصره 1– هرگاه مؤدی یا در صورت عدم حضور وی بستگان یا مستخدمين او از گرفتن برگ ها استنکاف نمایند یا در صورتی که هیچ یک از اشخاص مذکور در محل نباشند مأمور ابلاغ باید امتناع آنان از گرفتن اوراق یا عدم حضور اشخاص فوق را در محل در هر دو نسخه قید نموده و نسخه اول اوراق را به درب محل سکونت یا محل کار مؤدی الصاق نماید. اوراق مالیاتی که به ترتیب فوق ابلاغ شده، قانونی تلقی و تاریخ الصاق تاریخ ابلاغ به مؤدی محسوب میشود.
- تبصره 2– سازمان امور مالیاتی کشور میتواند برای ابلاغ اوراق مالیاتی از خدمات پست سفارشی استفاده نماید. مأمور پست باید اوراق مالیاتی را به شخص مؤدی یا بستگان و مستخدمين او در محل ابلاغ و در نسخه ثانی رسید اخذ کند و چنانچه مؤدی یا اشخاص یاد شده از گرفتن اوراق امتناع کنند، مامور پست این موضوع را درنسخ اوراق مذکور قید و نسخه دوم را به نشانی تعیین شده الصاق میکند و نسخه اول را به اداره مالیاتی عودت میدهد. هرگاه هیچ یک از اشخاص یاد شده در محل نباشند، مأمو مراجعه، عبارت «پانزده روز پس از این تاریخ مجددا مراجعه خواهد شد» را در اوراق مذکور قید و نسخه دوم را به نشانی تعیین شده الصاق میکند و نسخه اول را عودت میدهد. مامور پست در مراجعه بعدی در صورت عدم حضور اشخاص فوق این امر را در ذیل اوراق قید و نسخه دوم را به نشانی تعیین شده الصاق میکند و نسخه اول را به اداره مالی میدهد. اوراقی که بدین ترتیب الصاق میشوند از تاریخ الصاق، ابلاغ شده محسوب میشود.
ماده ۲۰4 – مأمور ابلاغ باید مراتب زیر را در نسخه اول و دوم اوراق مالیاتی تصریح و امضا نماید:
- محل و تاریخ ابلاغ با تعیین روز و ماه و سال به حروف و عدد.
- نام کسی که اوراق به او ابلاغ شده با تعیین این که چه نسبتی با مؤدی دارد.
- نام و مشخصات گواهان با نشانی کامل آنان در مورد تبصره ماده (۲۰۳) این قانون.
ماده ۲۰۵– اگر مؤدی یکی از ادارات دولتی یا مؤسسات وابسته به دولت باشد، اوراق مالیاتی باید به رئیس یا قائم مقام رئیس یا رئیس دفتر آن اداره یا مؤسسه ابلاغ گردد.
ماده ۲۰۶– اگر مؤدی شرکت تجارتی یا سایر اشخاص حقوقی باشد، اوراق مالیاتی باید به مدیر یا اشخاص دیگری که از طرف شرکت حق امضا دارند ابلاغ شود. اشخاص حقوقی نیز مجری است.
تبصره – مقررات ماده (۲۰۳) این قانون و تبصره آن در مورد شرکت های تجاری و سایر
ماده ۲۰7– در مواردی که مؤدی محلی را به عنوان محل کار یا سکونت یا محل ابلاغ اوراق مالیاتی معرفی کند و در غیر این مورد در صورتی که اوراق مالیاتی در محل کار یا سکونت مؤدی ابلاغ شود و در پرونده دلیل و اثری حاکی از اطلاع مودیاز این موضوع بوده و به این نشانی ایراد نکرده باشد، مادامی که محل دیگری به عنوان محل سکونت یا کار اعلام نکند، ابلاغ اوراق مالیاتی به همان نشانی، قانونی و صحیح است.
ماده ۲۰8– در مواردی که نشانی مؤدی در دست نباشد اوراق مالیاتی یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشار حوزه اداره امور مالیاتی محل و اگر در محل مزبور روزنامه نباشد در روزنامه کثیرالانتشار نزدیک ترین محل به حوزه اداره امور مالیاتی یا یکی از روزنامه های کثیرالانتشار مرکز آگهی میشود. این آگهی در حکم ابلاغ به مؤدی محسوب خواهد شد.
تبصره 1– در متن اوراق مالیاتی ابلاغ شده باید علاوه بر مطالب مربوط، محل مراجعه، مهلت مقرر و تکلیف قانونی مؤدی درج شده باشد.
تبصره 2- در مورد مؤدیان مالیات مستغلات که نشانی آنها طبق ماده (۲۰۷) این قانون مشخص نباشد اوراق مالیاتی به ترتیب مذکور در تبصره ماده (۲۰۳) این قانون به محل مستغلی که مالیات آن مورد مطالبه است ابلاغ خواهد شد.
ماده ۲۰9– مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به ابلاغ، جز در مواردی که در این قانون مقرر گردیده است در مورد ابلاغ اورق مالیاتی اجرا خواهد شد.
وکیل (تام الاختیار):
«وکالت در قوانین ایران و در معنای عرفی آن، دو مفهوم را در ذهن متبادر میسازد؛ وکالت به معنای اعم و وکالت به معنی اخص، وکالت در معنای اعم برابر با تعریف ماده ۶۵۶ قانون مدنی: «عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود مینماید» و وکالت به معنای اخص عبارت است از نمایندگی در امور قضائی و دعاوی و اختلافات اشخاص (حقیقی – حقوقی) در محاکم دادگستری به نحوی که شخص وکیل با استفاده از اطلاعات و تجربیات حقوقی و به کارگیری اصول و قواعد آیین دادرسی (شکلی) و قوانین موجد حق (ماهوی)، تلاش خود را در جهت اجرا و تحقق عدالت و قانون و همچنین اعاده یا محافظت و تثبیت حقوق موکل به کار گیرد.»
ملاحظه میشود که در ماده ۲۳۸ ق.م.م معنای عام وكالت مورد نظر است. بنابراین مؤدی میتواند شخصا به برگ تشخیص اعتراض نماید و یا از طریق وکیل. منظور از تام الاختیار این است که وکیل دارای تمام اختیاراتی باشد که مؤدی در حقوق مالیاتی برخوردار است. مطابق ماده ۱۷۱ ق.م.م کارمندان وزارت امور اقتصادی و دارائی و سازمان امور مالیاتی کشور در دوره خدمت یا آمادگی خدمت نمیتوانند به عنوان وکیل یا نماینده مؤدیان مراجعه نمایند. وکیل مندرج در این ماده ناظر به وکلای غیر دادگستری است زیرا از جمله شرایط وکلای دادگستری کارمند نبودن آنان است.
برای مطالعه مقاله مالیات بر ارزش افزوده میتوانید از این لینک استفاده کنید.
البته ناگفته نماند اشخاص دیگری نیز به نمایندگی مؤدی میتوانند به برگ تشخیص اعتراض نمایند. این اشخاص عبارتند از:
- ورثه
- ولی
- قیم
- نماینده قانونی
که به ترتیب به تعریف این اصطلاحات نیز میپردازیم :
ورثه:
واضح است که با فوت مؤدی ورثه جانشین مؤدی متوفی بوده و با التفات به اینکه حقوق مالیاتی از جمله حقوق مالی است به ورثه منتقل میشود. مع الوصف ایشان می توانند به برگ تشخیص اعتراض نمایند.
ولی قهری:
در مواردی که مؤدی صغیر یا حجر متصل به صفر باشد. به عبارتی مؤدی زیر هجده سال باشد و یا این که بالای هجده سال باشد لكن محجور باشد و حجر وی نیز متصل به صغر باشد. در این فروض ولی قهری (پدر یا جد پدری) به ولایت از صغیر یا محجور میتواند به برگ تشخیص اعتراض و در جلسات هیأت حل اختلاف مالیاتی شرکت نماید.
قیم:
در مواردی که مؤدی محجور باشد قیم میتواند به برگ تشخیص اعتراض نماید.
قیم کسی است که از طریق دادگاه برای سرپرستی محجور فاقد ولی خاص، تعیین شده است.
نماینده قانونی:
از جمله اشخاصی که میتواند به برگ تشخیص اعتراض نماید نماینده قانونی شخص حقوقی است. مطابق ماده ۱۲۵ قانون تجارت مدیرعامل شرکت در حدود اختیاراتی که امضا دارد. توسط هیأت مدیره به او تفویض شده است نماینده شرکت محسوب و از طرف شرکت حق امضا دارد.
نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد در فرضی که شخصی به نمایندگی از مؤدی به برگ تشخیص اعتراض نماید الزاما میبایست سند مثبته سمت وی به اداره امور مالیاتی آخرین تغییرات شرکت مربوط ارائه شود. سند مثبته سمت به ترتیب وکیل، ورثه، ولی قهری، قیم، نماینده قانونی وکالتنامه (رسمی- عادی)، گواهی حصر وراثت، کپی شناسنامه ولی و مؤدی، قیم نامه آخرین تغییرت شرکت.
هیأت حل اختلاف مالیاتی:
«قانونگذار ایران علاوه بر تعیین مراجع قضائی که صلاحیت رسیدگی به کلیه دعاوی و اختلافات را دارند مراجع اختصاصی دیگر نیز پیش بینی نموده که هر یک راجع به امری رسیدگی و رأی صادر میکنند. از نظر تعداد و تنوع بسیارند و معمولا در ارتباط با وظایف خاص سازمانهای کشوری تشکیل میشوند. مثلا کمیسیون ماده ۱۰۰ قانون شهرداری به تخلفات ساختمانی رسیدگی میکند و هیأتهای حل اختلاف کار مستقر در ادارات کار شهرستانها صلاحیت رسیدگی به اختلافات بین کارگر و کارفرما را دارند. رأی آنها مانند آرای تمامی مراجع قضائی یا قطعی است و یا در صورت عدم قطعیت، به موجب مقررات مربوط، در مرحله بالاتر رسیدگی شده و قطعی میشود»
قانونگذار در ماده ۱۷۰ ق.م.م نیز رسیدگی به اختلافات بين مؤدی و اداره امور مالیاتی را در صلاحیت ذاتی هیأتهای حل اختلاف مالیاتی تعریف کرده است. این ماده میگوید:
«مرجع رسیدگی به هرگونه اختلاف که در تشخیص مالیاتهای موضوع این قانون بین اداره امور مالیاتی و مؤدی ایجاد شود هیأت حل اختلاف مالیاتی میباشد مگر مواردی که به موجب مقررات سایر مواد این قانون مرجع رسیدگی دیگری تعیین شده باشد.»
برگرفته از کتاب حقوق مالیاتی کاربردی
مولفان : سید احمد باختر ، احمد زارع مقدم
انتشارات جنگل
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله اهمیت کد اقتصادی را به شما پیشنهاد می کنیم.